تک پارتی از جیمین(👑Queen of my heart)<بخش اول>
Queen of my heart 👑
(ا.ت دختر وزیر اعظم هست که یکی از دوستان ولیعهد هست اون توی قصر بزرگ شده و امپراطور و ملکه اونو خیلی دوست دارن و از اینکه قراره عروسشون باشه خیلی خوشحال هستن...... ملکه مادر خیلی ا.ت رو دوست داره و نمیزاره حتی پسری بهش نگاه بکنه..... ا.ت خیلی دوست نداشت با جیمین یعنی ولیعهد ازدواج کنه ولی قبل از روز ازدواجشون به جیمین علاقه مند میشه جیمین هم همینطور اما به روی هم نمیارن و فقط همو با سمت دوست خطاب میکنن...... جیمین 6 تا دوست داره که یونگی میشه برادر ا.ت..... جیهوپ میشه پسر رئیس عدلیه......جونگ کوک میشه پسر رئیس ارتش ...... تهیویگ، نامجون و جین هم میشن پسرخاله جیمین و پسرای مشاور امپراطور.)
#روز_عروسی
#ا.ت
امروز روزی هست که قراره با جیمین ازدواج کنم .... خدمتکارا نگهبانا هی از این سو به اون سو میرن.
مامان"دخترم داره ازدواج میکنه کی انقدر بزرگ شدی؟ "
ا.ت"من نمیخوام ازدواج کنم "
مامان"چرا؟ "
ا.ت"چون دیگه نمیتونم پیش تو و بابایی باشم"
بابا"ما هم مثل تو داخل قصر زندگی میکنیم"
مامان"درسته..... عاااا راستی ملکه مادر همه چیز رو بهت گفته؟ "
ا.ت"همه همه همه چیز رو"
مامان"😂"
ملکه و امپراطور "واییی چه عروس قشنگی داریم ما"
تا صداشونو شنیدیم بلندشدیم و احترام گذاشتیم
امپراطور"اومدم عروسو ببینم "
مامان و بابا"ما میریم روز خوبی داشته باشید سرورم"
اینو گفتن و رفتن.
ملکه"عزیزم ایا ا.ت خشگل ترین دختر جهان نیست؟"
امپراطور"دیالوگ منو چرا تو گفتی 😅"
ملکه"ببخشید😁"
ملکه"دخترم اماده هستی "
ا.ت"بله "
شروع کننده مراسم"مراسممممممممم ازدواججججججج بانووووو ا.تتتتت و ولیعهدددددد اغاززززززز میشودددددددد"......
(ا.ت دختر وزیر اعظم هست که یکی از دوستان ولیعهد هست اون توی قصر بزرگ شده و امپراطور و ملکه اونو خیلی دوست دارن و از اینکه قراره عروسشون باشه خیلی خوشحال هستن...... ملکه مادر خیلی ا.ت رو دوست داره و نمیزاره حتی پسری بهش نگاه بکنه..... ا.ت خیلی دوست نداشت با جیمین یعنی ولیعهد ازدواج کنه ولی قبل از روز ازدواجشون به جیمین علاقه مند میشه جیمین هم همینطور اما به روی هم نمیارن و فقط همو با سمت دوست خطاب میکنن...... جیمین 6 تا دوست داره که یونگی میشه برادر ا.ت..... جیهوپ میشه پسر رئیس عدلیه......جونگ کوک میشه پسر رئیس ارتش ...... تهیویگ، نامجون و جین هم میشن پسرخاله جیمین و پسرای مشاور امپراطور.)
#روز_عروسی
#ا.ت
امروز روزی هست که قراره با جیمین ازدواج کنم .... خدمتکارا نگهبانا هی از این سو به اون سو میرن.
مامان"دخترم داره ازدواج میکنه کی انقدر بزرگ شدی؟ "
ا.ت"من نمیخوام ازدواج کنم "
مامان"چرا؟ "
ا.ت"چون دیگه نمیتونم پیش تو و بابایی باشم"
بابا"ما هم مثل تو داخل قصر زندگی میکنیم"
مامان"درسته..... عاااا راستی ملکه مادر همه چیز رو بهت گفته؟ "
ا.ت"همه همه همه چیز رو"
مامان"😂"
ملکه و امپراطور "واییی چه عروس قشنگی داریم ما"
تا صداشونو شنیدیم بلندشدیم و احترام گذاشتیم
امپراطور"اومدم عروسو ببینم "
مامان و بابا"ما میریم روز خوبی داشته باشید سرورم"
اینو گفتن و رفتن.
ملکه"عزیزم ایا ا.ت خشگل ترین دختر جهان نیست؟"
امپراطور"دیالوگ منو چرا تو گفتی 😅"
ملکه"ببخشید😁"
ملکه"دخترم اماده هستی "
ا.ت"بله "
شروع کننده مراسم"مراسممممممممم ازدواججججججج بانووووو ا.تتتتت و ولیعهدددددد اغاززززززز میشودددددددد"......
۶۱.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.